فلسفه کاردرمانی چیست؟ | دلایل به وجود آمدن رشته کاردرمانی
کاردرمانی استفاده از فعالیتهای هدفمند (Occupation) جهت کسب حداکثر استقلال در زندگی است. شاید شما نیز درباره معنای کاردرمانی و فلسفه شکلگیری این رشته کنجکاو شده باشید.
بسیاری از افراد زمانی که برای اولین بار نام کاردرمانی را میشنوند، کاردرمانی را مشابه با سایر رشتهها مانند فیزیوتراپی، روانشناسی و... میدانند؛ درحالی که کاردرمانی جامعتر است و فلسفه کاردرمانی و شکلگیری آن بسیار متفاوت از سایر رشتههای پزشکی است. در کاردرمانی، درمان به وسیله فعالیتهایی انجام میشود که معنای خاصی برای فرد داشته و زندگی او را بهتر میکنند.
اما کاردرمانی چگونه میتواند زندگی افراد را بهتر کند؟ فلسفه کاردرمانی و علت شکلگیری آن چیست؟ برای پاسخ به این سوالات در ادامه این مقاله همراه ما باشید.
نقش فعالیت، در زندگی انسان و ارتباط آن با فلسفه کاردرمانی
فلسفه کاردرمانی انسانها را موجوداتی فعال میداند که انجام فعالیت برای آنها حیاتی است. مشارکت در فعالیت جزء اساسی زندگی انسان است که بر سلامت جسمی، ذهنی و روانی وی تأثیر میگذارد. کار یا فعالیت در کاردرمانی (Occupation) به معنای تمام کارها یا فعالیتهایی است که به زندگی فرد معنا میبخشد و او را قادر میسازد تا در جامعه مشارکت کند. این فعالیتها میتواند فعالیتهای سادهای مانند غذا خوردن، حمام کردن، لباس پوشیدن، تا فعالیتهای پیچیدهتری از جمله رانندگی، آشپزی کردن، مشارکت در یک کار گروهی و... را در برگیرد.
بسیاری از اختلالات و بیماریها منجر به ناتوانی و اختلال در عملکرد میشوند. به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که دچار سکته مغزی شده است. همانطور که پیشتر با تعریف کار یا فعالیت (Occupation) در فلسفه کاردرمانی آشنا شدید، هر فرد فعالیتهای گستردهای در زندگی خود انجام میدهد. فردی که دچار سکته مغزی شده است، ممکن است نتواند علاوه بر فعالیتهای مربوط به شغلی که دارد، فعالیتهای ساده و روزمره زندگی مانند غذا خوردن، دستشویی رفتن، حمام کردن و... را انجام دهد.
در این مثال، علت نیاز به رشتهای که بتواند به فرد کمک کند تا فعالیتهای اصلی و معنا دار زندگیاش را انجام دهد به خوبی ملموس است. علاوه بر بیماریهای جسمانی، بیماریهای ذهنی و روانی نیز میتوانند در زندگی فرد اختلال ایجاد کنند؛ بنابراین هر اختلال یا بیماری که منجر به کاهش عملکرد فرد در انجام فعالیتهایش (Occupation) شود، نیاز به دریافت مداخلات درمانی جهت بهبود توانایی و مستقل شدن در انجام فعالیت دارد.
تاریخچه گسترش فلسفه کاردرمانی
با یک نگاه به تاریخچه کاردرمانی به راحتی میتوانیم فلسفه کاردرمانی و شکلگیری را بررسی کنیم. فلسفه کاردرمانی در طول تاریخ دچار تغییراتی شده است؛ با این حال فلسفه اصلی آن یعنی استفاده از فعالیت برای درمان در تمام دورانها پابرجا بوده است. تاریخچه شکل گیری کاردرمانی مربوط به تقریبا یک قرن پیش مصادف با جنگ جهانی اول میشود. در اواخر جنگ جهانی اول، بسیاری از سربازان دچار اختلالات جسمی و روانی ناشی از جنگ شده بودند. در این زمان برای اولین بار استفاده از فعالیتهای خاص با هدف درمان صورت گرفت.
مدتی پس از جنگ جهانی اول، روانپزشک دکتر ویلیام راش دانتون که یکی از بنیانگذاران رشته کاردرمانی است، کاردرمانی را به صورت رسمی پذیرفت. دکتر دانتون متوجه شد که بیماران با انجام برخی فعالیتهای خاص و هدفمند وضعیت بهتری پیدا میکردند.
به نقل از او گفته شده است: «ذهنهای بیمار، بدنهای بیمار و روحهای بیمار ممکن است از طریق فعالیت (Occupation) شفا پیدا کنند».
بین سالهای 1939-1945، در طول جنگ جهانی دوم، سربازان بسیاری از بیماریهای روانی و جسمانی رنج میبردند و همین امر مسبب گسترش بیشتر فلسفه کاردرمانی شد. کاردرمانی و استفاده از فعالیت هدفمند به عنوان درمان، به گونهای موثر واقع شد که در سال 1944، ارتش ایالات متحده، کاردرمانی را به رسمیت شناخت و دورههای آموزشی خاصی را برای دستیاران کاردرمانی ایجاد کرد. پس از جنگ جهانی دوم فلسفه کاردرمانی و نقش آن در زندگی افراد به مرور گسترش یافت و در سایر کشورها به رسمیت شناخته شد.
فلسفه استفاده از فعالیت در کاردرمانی
فلسفه کاردرمانی بر این باور استوار است که فعالیتها (Occupation) در حفظ سلامت، پیشگیری و درمان بیماریها نقش اساسی دارند. از دیدگاه کاردرمانی درگیری در یک فعالیت ارزش درمانی نیز دارد. به بیان دیگر، متخصصان کاردرمانی، فعالیت را هم به عنوان وسیله و هم به عنوان هدف درمان میدانند. به عنوان مثال یک معلم را در نظر بگیرید که به علت ابتلا به بیماری ام اس نمیتواند تدریس کند.
کاردرمانی با استفاده از فعالیتهای هدفمند میتواند به او کمک کند تا علاوه بر کاهش شدت علائم بیماری و استقلال در فعالیتهای روزمره، بتواند شغلش را نیز حفظ کند. در این مثال با استفاده از فعالیتهای هدفمند که توسط کاردرمانگر طراحی میشوند، این فرد میتواند به تدریس کردن که یک فعالیت معنادار برایش به شمار میرود، به عنوان یک هدف دست یابد.
بخوانید : بزرگان رشته کاردرمانی
فلسفه کل نگر بودن کاردرمانی
از آغاز، کاردرمانی از رویکردی جامع پیروی کرده و به صورت همه جانبه به یک فرد نگاه میکند. کاردرمانی معتقد است که فرد یک کل است و تعاملی از عناصر جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است. اگر هر یک از این عناصر تحت تأثیر منفی قرار گیرد، اختلال در سایر عناصر نیز منعکس خواهد شد. اعتقاد به رویکرد جامع، مفهوم اصلی کاردرمانی است و ارزیابیها و برنامههای درمانی در کاردرمانی باید تمام نیازهای فرد را در برگیرد.
در سایر رشتههای پزشکی یک رویکرد جزء نگر وجود دارد. در این رویکرد مشکلات فرد به بخشهای جداگانه تقسیم میشود. متخصصان پزشکی در زمینههای خاص تخصص دارند و مشکلات فرد را به طور مستقل درمان میکنند. اگرچه رویکرد جزء نگر پزشکی در درمان اختلالات خاص و پیشرفتهای تکنولوژی موفق بوده است؛ با این حال، این رویکرد در بهبود کلی وضعیت بیماران ناکارآمد است.
برای مثال فردی را در نظر بگیرید که علاوه بر بیماری ام اس دچار مشکل افسردگی نیز است. در رویکرد پزشکی، فرد برای درمان باید به هر دو متخصص مغز و اعصاب و روانپزشک مراجعه کند؛ درحالی که فلسفه کاردرمانی به صورت کل نگر به بیماریهای این فرد نگاه میکند. همچنین کاردرمانی علاوه بر درمان این اختلالات، تاثیر آنها را در زندگی روزمره بررسی کرده و به از بین بردن مشکلات ناشی از عوارض آنها نیز میپردازد.
کار یا فعالیت (occupation) به کارهای معمولی و آشنائی که مردم هر روز انجام میدهند، اشاره دارد. همه افراد نیاز دارند که در طول زندگی خود در فعالیتها شرکت کنند. بنابراین، مشارکت در فعالیتهای معنادار، در زمینههای مختلف اجتماعی، فیزیکی، فرهنگی، شخصی و... تعیین کننده سلامت شخص است. گاهی به علل گوناگونی از جمله بیماری فرد ممکن است نتواند در فعالیتهایی که برایش اهمیت دارند، مشارکت کند. کمک به افراد مختلف برای دستیابی به حداکثر استقلال در انجام فعالیتهای روزمره، فلسفه ایجاد رشته منحصر به فرد کاردرمانی است.