کاردرمانی ذهنی کودکان و نقش آن در رفع اختلالات رشدی-عصبی کودک
به طور عمده کودکان مبتلا به اوتیسم، سندرم داون، اختلالات یادگیری، بیش فعالی، اختلال توجه، اختلالات رفتاری، عقب ماندگی ذهنی، مشکلات
بسیاری از افراد تصور میکنند خدمات کاردرمانی فقط در زمینه مشکلات جسمی است؛ در صورتی که یکی از حیطههای بسیار مهم در کاردرمانی، کاردرمانی ذهنی است. اگر بخواهیم تعریفی خلاصه از کاردرمانی ذهنی در اختلالات عصبی-رشدی کودک داشته باشیم، میتوانیم بگوییم کاردرمانی ذهنی به کودکانی که به دلیل اختلالات مختلف، در مراحل رشد ذهنی تاخیر داشتهاند، کمک میکند تا حداکثر توانایی را کسب کرده و اختلاف سن تقویمی و رشدی خود را به حداقل برسانند.
مشاوره رایگان کاردرمانی ذهنی کودک
زندگی با کودکان مبتلا به اختلالات عصبی-رشدی با چالشهای زیادی همراه است. فراموش نکنید که کاردرمانی بهترین شیوه برای رفع مشکلات این کودکان و کاهش علائم آنها است. کاردرمانگران ما در "کاردرمانی دات اینفو" مطابق با نیاز هر کودک، بهترین برنامه درمانی را ارائه میکنند. چنانچه خود و یا نزدیکانتان به خدمات کاردرمانی ذهنی کودک نیاز دارید، برای دریافت مشاوره رایگان با شماره زیر تماس بگیرید.
هدف از کاردرمانی ذهنی چیست؟
به طور کلی هدف کاردرمانی ذهنی، رساندن فرد به حداکثر توانایی خود جهت مستقل شدن در انجام فعالیتهای روزمره زندگی است. فردی که توانایی انجام این مهارتها را ندارد، فردی وابسته محسوب میشود که باید دائما از دیگران کمک بگیرد.
به کمک کاردرمانی، فرد میتواند مستقلتر عمل کند و به این نتیجه برسد که برای انجام برخی فعالیتها، نیازمند کمک نیست.
برای بسیاری از افراد، کاردرمانی ذهنی و اقدامات این حرفه، مشخص کننده مرز بین توانایی زندگی مستقل و زندگی وابسته است. در زمینه کودکان کم توان ذهنی نیز شناخت حداکثر توانایی کودک و رساندن او به این مرحله، هدف اصلی و عمده کاردرمانی ذهنی است. جهت دستیابی به این هدف، باید ارزیابی دقیقی از کودک صورت گیرد. اولین و مهمترین مرحله در کاردرمانی ذهنی، ارزیابی است. زمینههای مورد ارزیابی کاردرمانی ذهنی، شامل موارد ذیل میباشد:
- ارزیابی پردازش حسی و یکپارچگی حسی
- ارزیابی مهارتهای حرکتی درشت
- ارزیابی مهارتهای حرکتی ظریف
- ارزیابی مهارتهای درکی حرکتی
- ارزیابی مهارتهای شناختی
- ارزیابی مهارتهای روزمره زندگی
- ارزیابی مهارتهای ارتباطی
کاردرمانی ذهنی در اختلالات عصبی-رشدی کوک
در ادامه مقاله درباره هر یک از این موارد، به طور کاملتر صحبت خواهیم کرد. پس از اجرای یک ارزیابی دقیق، کاردرمانگر ذهنی، برنامه کاردرمانی ذهنی را متناسب با نیازهای کودک تنظیم میکند.
برنامه کاردرمانی ذهنی میتواند شامل مداخلات حسی در اتاق SI، تمرینات درکی حرکتی، تقویت توجه تمرکز، تقویت مهارتهای شنیداری، تمرینات اتاق تاریک، تمرینات تقویت حافظه، آموزش مفاهیم شناختی، تقویت مهارتهای ادراک بینایی، آموزش مهارتهای روزمره زندگی و... باشد.
اینکه درمانگر چه مداخلاتی را در کاردرمانی ذهنی برای درمان کودک شما در نظر میگیرد، بسته به نتایج ارزیابی، سن کودک و نیازهای او متفاوت است. با ما در ادامه این مقاله همراه باشید تا با انواع اختلالات ذهنی، روند کار کاردرمانی ذهنی و روش درمان انواع مشکلات ذهنی آشنا شوید.
کاردرمانی ذهنی و مشکلات حسی کودکان
آیا تا به حال اصطلاح بهم ریختگی حسی به گوشتان خورده است؟ ممکن است در اطرافتان کودکانی را دیده باشید که برخی رفتارهای غیر طبیعی از خود نشان میدهند. در مکانهای شلوغ، گوشهایشان را میگیرند و جیغ میزنند، وقتی آنها را لمس میکنید بهم میریزند و گریه میکنند، بیش از حد جنب و جوش دارند و رفتارهایی از این قبیل از خود بروز میدهند.
نمیتوان یک قاعده کلی مطرح کرد که تمامی این موارد ناشی از مشکلات حسی است؛ اما اکثر این رفتارها، ریشه در یک اختلال حسی دارد. اگر چنین رفتارهایی را در کودک خود مشاهده میکنید، میتوانید با مراجعه به یک مرکز کاردرمانی ذهنی و ارزیابی حسی، علت این رفتارها را ریشهیابی کنید.
تحریکات حسی، تنها اطلاعات ورودی به مغز ما هستند. به عبارت دیگر، هر اتفاقی که در بیرون و داخل بدن ما میافتد، به وسیله اطلاعات حسی به مغز ما مخابره میشود؛ درنتیجه اطلاعات حسی، تنها راه ارتباطی مغز ما با محیط اطراف است. حال اگر دریافت و ثبت این اطلاعات دچار اختلال شود، دیگر درک صحیحی از محیط اطراف و اتفاقات پیرامون خود نداریم.
خواه این ادراک دیدن اشیا باشد یا شنیدن صداها و یا موارد دیگر. وقتی اطلاعات ورودی به مغز ما صحیح و کامل نباشد، طبیعتا خروجی مناسبی هم نخواهیم داشت. مشکلات حسی، علل و انواع بسیار متنوعی دارند که در بخشهای بعدی مقاله درباره آنها بیشتر صحبت خواهیم کرد.
منظور از یکپارچگی حسی چیست؟؛ کاردرمانی ذهنی
شاید تا به حال به اصطلاح یکپارچگی حسی برخورده باشید؛ اما معنای دقیق آن را ندانید. یکپارچگی حسی (Sensory Integration) یک فرآیند عصبی است که شامل پردازش، ادغام و سازماندهی اطلاعات حسی میشود. به عبارت دیگر، مغز ما اطلاعات حسی مختلف را از بدن یا محیط اطراف ما دریافت میکند، سپس به پردازش، ادغام و سازماندهی آنها میپردازد و درنهایت یک پاسخ تطابقی متناسب با موقعیت را، از خود بروز میدهد. به مجموعه این فرایند پیچیده، یکپارچگی حسی گفته میشود.
مغز ما روزانه اطلاعات حسی گوناگونی را، از گیرندههای حسی بدن دریافت میکند. این حواس به طور کلی در 7 گروه وستیبولار، عمقی، لامسه، بینایی، شنوایی، بویایی و چشایی دسته بندی میشوند. درباره حس وستیبولار و عمقی، در بخشهای دیگر مقاله به طور کاملتر صحبت میکنیم.
در هر لحظه ممکن است اطلاعات حسی مختلفی را از محیط اطراف خود دریافت کنیم. به عنوان مثال، تصور کنید که در یک صف نانوایی ایستادهاید، صدای ماشینها و افراد را میشنوید (حس شنوایی)، بوی نان را استشمام میکنید (حس بویایی) و محیط اطراف را تماشا میکنید (حس بینایی). در این حین ممکن است فردی به شما برخورد کرده و حس عمقی و لامسه شما را نیز تحریک کند؛ یا حتی ممکن است معده درد نیز داشته باشید و پیام درد، به طور همزمان از داخل بدنتان به مغز شما مخابره شود.
مغز شما تمامی این اطلاعات حسی را به طور جداگانه پردازش کرده و سپس همه آنها را با هم یکپارچه میکند و در آخر یک رفتار تطابقی متناسب با آن شرایط را، بروز میدهد. یعنی همین که با وجود تحریکات حسی بسیار گوناگون، میتوانید در صف نانوایی رفتار مناسب نشان دهید و به موقع عمل کنید، نتیجه فرآیندی پیچیده است که به آن یکپارچگی حسی گفته میشود.
باتوجه به مطالب فوق، اگر فردی در هر قسمت از فرآیند یکپارچگی حسی اختلال داشته باشد، رفتار تطابقی او تحت تاثیر قرار میگیرد. یکپارچگی حسی (SI)، پایه و اساس یادگیری و رفتار است؛ بنابراین کودکی که اختلال یکپارچگی حسی (SI Dysfunction) دارد، در رفتار تطابقی و یادگیری دچار مشکل میشود. این اختلال در کودکان مبتلا به اوتیسم، ADHD، اختلال یادگیری و عقب ماندگی ذهنی بسیار رایج است.
بنابراین باید خط اول درمان در کاردرمانی ذهنی برای این کودکان، مداخلات یکپارچگی حسی باشد. شاید برایتان سوال باشد که این اختلال چگونه درمان میشود؟ خوشبختانه یکپارچگی حسی مانند حرکت، پله پله رشد میکند و به بلوغ میرسد. مغز انسان قابلیتی به نام نوروپلاستیسیتی دارد. نوروپلاستیسیتی این امکان را فراهم میکند که اگر مسیری در مغز دچار اختلال شد، مغز با تمرین و آموزش، مسیر جدیدی برای آن تعبیه کند. با توجه به این قابلیت، میتوان با مداخلات کاردرمانی ذهنی و یک برنامه درمانی مناسب، تا حد زیادی اختلال یکپارچگی حسی را بهبود بخشید.
اتاق SI در مراکز کاردرمانی ذهنی چیست؟
در مراکز کاردرمانی ذهنی، اتاقی برای مداخلات حسی در نظر گرفته میشود که به آن، اتاق SI میگویند. در واقع، کاردرمانگران ذهنی در اتاق SI، به درمان اختلال یکپارچگی حسی میپردازند. این اتاق باید دارای ویژگیها و تجهیزات خاصی باشد. کف و دیوارهای اتاق SI، باید دارای کف پوشهای نرم باشد تا از آسیب دیدگی کودک جلوگیری کند.
تجهیزات این اتاق شامل وسایل و اسباب بازیهایی هستند که برای تحریک حسهای مختلف کودک به کار برده میشوند. رایجترین ابزارهای اتاق SI شامل ترامپولین، توپ CP، انواع brush ،weight cuff، تاب، لامپهای رنگی، رول، اسکوتر برد، بلندگوهایی برای پخش انواع صدا و پکهای بویایی هستند.
استفاده از هریک از این وسایل، بستگی به مشکل حسی کودک دارد. هرکدام از این تجهیزات، برای تحریک حس خاصی به کار برده میشوند. در اکثر اوقات، مداخلات حسی در کاردرمانی ذهنی شامل تحریک چند حس، به صورت همزمان است. استفاده از هر تحریک حسی، بسته به نوع مشکل، شدت، تعداد و زمان متفاوتی دارد که کاردرمانگران ذهنی، به خوبی بر این اصول واقف هستند.
نکتهای که درباره مداخلات حسی حائز اهمیت است، این است که مداخلات SI در طولانی مدت اثرات خود را بروز میدهند؛ یعنی نباید با یک جلسه مداخله حسی انتظار تغییر داشته باشید. این مداخلات در کاردرمانی ذهنی با پیگیری و در دراز مدت تاثیرات خود را نشان میدهند. به هر 12 جلسه مداخلات SI، یک بلاک SI گفته میشود. پس از هر بلاک SI، تاثیرات مداخلات آشکار میشود. به طور معمول هر کودک 6 الی 9 بلاک SI نیاز دارد تا تغییرات قابل توجهی را از خود نشان دهد.
پردازش حسی در کاردرمانی ذهنی به چه معنا است؟
همانطور که در بخش قبل گفته شد، پردازش حسی بخشی از فرآیند یکپارچگی حسی است. به عبارت دیگر، به مراحل اولیه یکپارچگی حسی، پردازش حسی (Sensory Processing) گفته میشود. در این مرحله، ابتدا اطلاعات حسی ثبت و دریافت میشوند، سپس محرکهای ضروری تسهیل و محرکهای غیرضروری مهار میشوند. اگر یکپارچگی حسی را به فرآیند آشپزی تشبیه کنیم، انتخاب مواد اولیه مورد نیاز و مقادیر آنها، مرحله پردازش حسی محسوب میشود. پردازش حسی در کاردرمانی ذهنی، اساس یکپارچگی حسی است؛ یعنی اگر در این مرحله اختلالی وجود داشته باشد به طور کلی یکپارچگی حسی مختل میشود.
وقتی درباره پردازش حسی در کاردرمانی ذهنی بحث میکنیم، همواره با یک اصطلاح کلیدی روبه رو میشویم؛ آستانه تحریک یا Threshold. هر فرد برای هر یک از حسهای خود، آستانه تحمل متفاوتی دارد. اگر این آستانه خیلی بالاتر یا خیلی پایینتر از حد نرمال باشد، اختلال پردازش حسی مطرح میشود. فردی که آستانه حسی پایینی دارد، با محرکات کم برانگیخته شده و دچار اضطراب میشود؛ درنتیجه از محرکات دوری میکند.
اصطلاحا به این اختلال، حساسیت حسی یا هایپرسنسی گفته میشود. در مقابل، فردی که آستانه حسی بالایی دارد، تحریکات معمول را متوجه نمیشود بنابراین برای رفع این کمبود، به دنبال محرکات شدیدتر میرود. این اختلال پردازش حسی، ولع حسی یا هایپوسنسی نام دارد.
هردوی این اختلالات مشکل زا هستند. فردی که هایپوسنسی دارد، متوجه محرکهای معمول نمیشود؛ به عنوان مثال اگر کودک از نظر حس لامسه هایپوسنسی باشد، وقتی به شئی برخورد میکند متوجه نمیشود و ممکن است به خود آسیب بزند. از طرف دیگر برای رفع این کمبود، دائما به دنبال تحریکات شدید است؛ مثلا حین راه رفتن دائما دستش روی دیوار و سایر اشیا میکشد.
کودکی که هایپرسنسی دارد به شدت حساس و مضطرب است و با محرکات اضافی توجهش را از دست میدهد؛ مثلا در مکانهای شلوغ گوشهای خود را میگیرد و برانگیخته میشود. مسئله پردازش حسی و آستانه تحریک در کاردرمانی ذهنی، برای هر حس جداگانه بررسی میشود و اختلال در هر حس، نمود متفاوتی دارد که در مقالهای دیگر به طور کامل به آنها خواهیم پرداخت.
منظور از حس عمقی در کاردرمانی ذهنی چیست؟
حس عمقی، حسی است که، به ما امکان میدهد موقعیت و عملکرد قسمتهای مختلف بدن خود را درک کنیم. گیرندههای عصبی این حس، در ماهیچهها و مفاصل هستند و هر لحظه سیگنالهایی درمورد موقعیت عضلات و مفاصل، به مغز ما مخابره میکنند. بدین ترتیب، همواره یک شِمای کلی از بدن خود داریم به عنوان مثال با چشمهای بسته میتوانیم تشخیص دهیم، دستمان در چه وضعیتی است و برای فهمیدن موقعیت اندام هایمان، به حس بینایی وابسته نیستیم.
زمانی که یک درک کلی از موقعیت خود در فضا داشته باشیم، میتوانیم فواصل خود را با اشیا تنظیم کنیم. کودکی که حین راه رفتن دائما با اشیا برخورد میکند، به احتمال زیاد در حس عمقی دچار مشکل است.
همچنین این تخمین فواصل، وقتی میخواهیم شیئ را برداریم به ما کمک میکند که تشخیص دهیم، لازم است دست و بدن خود را چه میزان حرکت دهیم. همانطور که پیشتر گفته شد، حس عمقی ما را از وضعیت عضلات نیز آگاه میسازد. بنابراین وقتی میخواهیم فعالیتی انجام دهیم، میتوانیم تخمین بزنیم که چه میزان قدرت عضلانی برای انجام این کار لازم است. برای مثال کودکانی که از نظر حس عمقی هایپوسنس هستند، برای بلند کردن اجسام، بیش از حد نیاز نیرو وارد میکنند.
این حس، یکی از حسهای پایه و بسیار مهم در مبحث یکپارچگی حسی در کاردرمانی ذهنی است. مغز، اطلاعاتی که درباره موقعیت ما در فضا میگیرد را با سایر اطلاعات حسی ترکیب کرده و یک رفتار تطابقی مناسب بروز میدهد. اختلال در حس عمقی، میتواند مشکلات بسیار متنوعی برای کودک ایجاد کند. به همین علت ارزیابی و درمان این حس، همواره یکی از فاکتورهای مهم در ارزیابی و درمان کاردرمانی ذهنی است.
منظور از حس وستیبولار در کاردرمانی ذهنی چیست؟
حس وستیبولار یا حس تعادل، جز اولین حسهایی است که در بدن شکل میگیرد. این حس در 5 ماهگی جنینی کامل شده و به جنین کمک میکند زمانی که در رحم مادر حرکت میکند، نسبت به این حرکات واکنش نشان دهد.
به طور خلاصه، این حس مسئول حفظ تعادل بدن است.
گیرندههای حس وستیبولار، در مجاری نیم دایره گوش داخلی قراردارند. داخل این مجاری نیم دایره، مایعی وجود دارد که در صورت حرکت سر، جابه جا میشود. جابه جایی این مایع، موجب تحریک گیرندههای وستیبولار میشود. این گیرندهها پس از تحریک، این پیام را به مغز میدهند که سر از راستای قائم خارج شده است. همچنین جهت حرکت سر را نیز، به مغز اطلاع میدهند. مغز پس از دریافت این پیام، دستور اجرای استراتژیهای تعادلی را میدهد تا مجددا سر را به راستای صحیح خود بازگرداند.
حس وستیبولار، ارتباط تنگاتنگی با حس بینایی و حس عمقی دارد؛ زیرا هر دو این حسها، مغز را از وضعیت بدن مطلع میکنند. از این رو در تعادل نقش بسزایی ایفا میکنند. حفظ تعادل، در راه رفتن کودک، بازی کردن او، چگونگی برقراری ارتباط او با دیگران و بسیاری از مسائل دیگر، تاثیر بسیاری دارد.
بنابراین چگونگی عملکرد حس وستیبولار، در رفتارهای کودک شما نقش کلیدی دارد. رشد مهارتهای حرکتی، راه رفتن، رشد و تکامل تکلم، خود تنظیمی (تنظیم کردن خلق و خو، به عنوان مثال اینکه کودک بداند چه زمانی باید جنب و جوش داشته باشد و چه مواقعی لازم است استراحت کند) و... همگی نیازمند سلامت سیستم وستیبولار هستند. یکی از مهمترین وظایف کاردرمانی ذهنی، تعدیل حس وستیبولار کودک است.
مهارتهای درکی حرکتی چیست؟
همه ما در اطرافمان کودکانی را دیدهایم که ظاهری کاملا عادی دارند؛ اما در کارهای روزمره غیرماهرانه عمل میکنند. مثلا دائما زمین میخورند، به اشیا مختلف برخورد میکنند، در انجام کارهای ظریف مثل بستن دکمه یا نوشتن مشکل دارند، بدخط هستند، در بازیهایی که سایر کودکان به راحتی انجام میدهند؛ مثل لی لی کردن و توپ بازی مشکل دارند.
مشکل اصلی این کودکان، اختلال در مهارتهای درکی حرکتی است که درمان آن، یکی از حیطههای کاردرمانی ذهنی است.
به زبان ساده، مهارتهای درکی حرکتی، مهارتهای مرتبط با حرکت هستند که برای رشد و یادگیری کودکان حیاتی هستند. درواقع، مهارتهای درکی حرکتی نتیجه ترکیب استفاده از حواس، مهارتهای حرکتی و مهارتهای شناختی هستند.
به عبارت دیگر کودک باید بتواند از اطلاعات حسی، مهارتهای حرکتی درشت و ظریف و مهارتهای شناختی خود به گونهای استفاده کند، که حرکات هماهنگ، روان و به موقع انجام دهد. مهارتهای درکی حرکتی در کاردرمانی ذهنی به 5 دسته کلی تقسیم میشوند:
1. مهارتهای حرکتی درشت؛ کاردرمانی ذهنی
گاهی در رفتار برخی از دانشآموزان، به ویژه دانشآموزانی که مبتلا به اختلال یادگیری هستند، مشکلاتی در زمینه مهارتهای حرکتی درشت، مشاهده میشود. این مهارتها میتوانند شامل راه رفتن، دویدن، لی لی کردن، پریدن، پرتاب کردن و گرفتن باشند. مهارتهای مذکور در سالهای مدرسه، بیشتر در فعالیتهای تربیت بدنی قابل مشاهده هستند و دانشآموز معمولا در حین بازی در مدرسه، با مشکل مواجه میشود.
2. مهارتهای حرکتی ظریف؛ کاردرمانی ذهنی
این مهارتها، شامل حرکات بسیار دقیق دست و انگشتان هستند. مهارتهایی مانند بستن کفش، باز و بسته کردن دکمه و زیپ، استفاده از قیچی، تا کردن کاغذ، مهارتهای مقدماتی نوشتن مانند در دست گرفتن مداد، رنگ آمیزی، ترسیم، نوشتن، مهارتهای مقدماتی خواندن مانند دنبال کردن خطوط، همگی جز مهارتهای حرکتی ظریف هستند. هماهنگی بین چشم و دست نیز، یکی از مهارتهای فرعی حرکات ظریف است.
3. تعادل و ایستایی؛ کاردرمانی ذهنی
تعادل عبارت است از: توانایی جلوگیری از افتادن در جهت جاذبه و نیز بازگشتن به حالت اولیه. تعادل در دو حالت ایستا و پویا مطرح میشود. تعادل ایستا، مربوط به زمانی میشود که کودک باید در حالت سکون، مانند وضعیت ایستاده، تعادل خود را حفظ کند. تعادل پویا، به شرایطی اطلاق میشود که کودک روی سطح متحرک قرار دارد و یا در حال جابه جایی و تغییر وضعیت است. حفظ تعادل در این وضعیت تعادل پویا نام دارد.
4. تشخیص جوانب؛ کاردرمانی ذهنی
تشخیص جوانب با تشخیص مفاهیم چپ و راست، متفاوت است. تشخیص جوانب، به معنای آگاهی درونی از دو سمت بدن و تشخیص تفاوتهای آن هاست. کودکانی که در تشخیص جوانب مشکل دارند، در هماهنگی دو طرفه، پریدن، حفظ تعادل روی یک پا و یا دوچرخه سواری ممکن است با مشکل روبه رو شوند.
5. توانایی جهت یابی؛ کاردرمانی ذهنی
توانایی تشخیص چپ از راست، بالا از پایین و جلو از عقب، جهت یابی نامیده میشود. در صورتی که آگاهی درونی کودک در مورد تشخیص جوانب کامل شود، وی آمادگی خواهد داشت تا مفاهیم جهتها را به محیط پیرامون خود منتقل کند. اختلال در جهت یابی، ضعف در خواندن را به دنبال خواهد داشت. برخی معتقدند کودکانی که برعکس نویسی دارند دچار مشکل در جهت یابی هستند.
6. آگاهی و تصویر ذهنی از بدن؛ کاردرمانی ذهنی
در کاردرمانی ذهنی آگاهی کامل فرد از بدن خویش، برآورد صحیح از اندازه بدن و احساس فرد نسبت به بدن و اجزا آن را، آگاهی ذهنی از بدن میگویند. کودک تنها از طریق یک تصویر ذهنی ثابت، میتواند برای ادراک یا واکنشهای حرکتی خود نقطه شروع قابل اتکایی ایجاد کند. رشد کافی تصویر ذهنی از بدن، در تمام فعالیتهای حرکتی اهمیت ویژهای دارد. آگاهی ذهنی از بدن، خود شامل ترسیم آدمک، تقلید یک وضعیت و برتری جانبی میشود در مقالات دیگر بخش کاردرمانی ذهنی، به طور مفصل درمورد آنها صحبت خواهیم کرد.
منظور از مشکلات شناختی در کاردرمانی ذهنی چیست؟
در کاردرمانی ذهنی مهارتهای شناختی به مهارتهایی اطلاق میشوند که با مفاهیم کلی و عمومی مرتبط هستند. از جمله این مهارتها میتوان، شناخت اعضا بدن، شمارش، مفهوم عدد، شناخت رنگها، شناخت اشکال هندسی و... را نام برد. کودکانی که مشکلات ذهنی دارند، از نظر توجه تمرکز و ظرفیت حافظه دچار ضعف هستند؛ درنتیجه نمیتوانند بدون آموزش و تنها از طریق محیط، مانند کودکان عادی این مفاهیم را یاد بگیرند. از این رو نیازمند آموزش و تکرار بیشتر و یا استفاده از روشهای سادهتر، برای یادگیری این مفاهیم شناختی هستند.
باید توجه داشت، که یادگیری هر مفهوم، مربوط به سن خاصی است؛ مثلا به طور معمول، از یک کودک دو ساله انتظار نمیرود که تمامی رنگهای اصلی را به درستی تشخیص دهد. بنابراین هر سن، مربوط به یادگیری مفهوم خاصی است؛ به عنوان مثال کشیدن دایره، از مفاهیم مربوط به 3 سالگی است. با این حال نمیتوان گفت اگر کودکی نتوانست در سه سالگی دایره بکشد، حتما مشکل ذهنی دارد.
کودکان با هم متفاوت هستند و ممکن است یادگیری هر مفهوم، برای برخی کمی زودتر یا دیرتر اتفاق بیفتد؛ اما اگر این تاخیر بیش از حد معمول شود، میتواند مشکل ساز باشد.
بعضی از کودکانی که تاخیر ذهنی دارند، با گذر زمان برخی مفاهیم را بدون آموزش یاد میگیرند؛ از این رو خانواده تصور میکنند این تاخیر مشکل ساز نیست و سایر مفاهیم را نیز کودک با همین میزان تاخیر یاد خواهد گرفت.
نکتهای که باید به آن توجه کنید این است که، هرچه سن کودک بیشتر میشود، مفاهیمی که باید بداند پیچیدهتر میشوند.
در نتیجه اگر توجه تمرکز و حافظه این کودک تقویت نشود، رفته رفته این تاخیر ذهنی بیشتر شده و مشکلات کودک گستردهتر میشود. بنابراین در صورت مشاهده تاخیر ذهنی در کودک خود، بهتر است برای ارزیابی به کاردرمانی ذهنی مراجعه کنید. یکی از حیطههای کاردرمانی ذهنی، آموزش مفاهیم شناختی به کودکان است.
ارزیابی و آموزش این مهارتها در کاردرمانی ذهنی، به هدف تقویت سایر مهارتها انجام میشود. یکی از روشهای رایج و موثر در آموزش مفاهیم شناختی، کدگذاری گفتاری یا حرکتی برای هر مفهوم است، که توسط کاردرمانگران ذهنی آموزش داده میشود.
اوتیسم (Autism) چیست؟؛ نقش کاردرمانی ذهنی در رفع اختلال اوتیسم
اختلال طیف اوتیسم (ASD)، یک ناتوانی رشدی است که به دلیل تفاوت در مغز ایجاد میشود. افراد مبتلا به اوتیسم، اغلب در تعاملات اجتماعی دچار مشکل هستند و رفتارها یا علایق محدود و تکراری دارند. علائم اوتیسم عموما بین 18 ماهگی تا 3 سالگی بروز میکند. آزمایشهای اولیه تشخیص اوتیسم، در دو مرحله، 18 ماهگی و 24 ماهگی، انجام میشود.
علت بروز این اختلال، هنوز به طور دقیق مشخص نشده است؛ اما عوامل ژنتیکی در ابتلا به این اختلال تاثیر گذارد. یعنی کودکانی که در خانواده خود سابقه این بیماری را دارند، بیشتر در معرض ابتلا به این اختلال هستند.
اختلال اوتیسم، یکی از رایجترین اختلالات در کودکان شناخته شده است و شیوع آن در پسران بیشتر است.
افراد مبتلا به اوتیسم، ممکن است روشهای مختلفی برای یادگیری، حرکت یا توجه داشته باشند. در ادامه، برخی از علائم اصلی و رایج در اوتیسم را بیان میکنیم. توجه به این نکته ضروری است که برخی از افراد عادی نیز ممکن است برخی از این علائم را داشته باشند؛ اما برای افراد مبتلا به اوتیسم، این ویژگیها میتواند زندگی را بسیار چالش برانگیز کند.
علائم مربوط به تعاملات اجتماعی:
- از تماس چشمی خودداری میکند.
- تا 9 ماهگی به نام خود واکنش نشان نمیدهد.
- حالات چهره مانند شادی، غم، عصبانیت و تعجب را در 9 ماهگی نشان نمیدهد.
- در 1 سالگی بازیهای تعاملی ساده را انجام نمیدهد.
- در 1 سالگی از حرکات کمی استفاده میکند یا اصلا استفاده نمیکند. (مثلا برای خداحافظی دست تکان نمیدهد.)
- تا 18 ماهگی وقتی چیز جالبی میبیند به آن اشاره نمیکند.
- تا 2 سالگی متوجه نمیشود که دیگران ممکن است آسیب ببینند یا ناراحت شوند.
- به کودکان دیگر توجه نمیکند و تا 3 سالگی با آنها در بازی همراه نمیشود.
- در سن 4 سالگی، در بازیها از پذیرفتن نقش (مانند نقش معلم، مادر و...) خودداری میکند.
علائم مربوط به رفتارهای کلیشهای:
- اسباب بازیها یا اشیاء دیگر را ردیف میکند و با تغییر نظم ناراحت میشود.
- کلمات یا عبارات را بارها و بارها تکرار میکند.
- هر بار با اسباب بازیها به یک شکل بازی میکند.
- روی قسمتهایی از اشیاء (مثلاً چرخ ها) متمرکز است.
- از تغییرات جزئی ناراحت می شود.
- علایق وسواسی دارد.
- باید از روال خاصی پیروی کند.
- دست ها و بدنش را تکان می دهد یا به صورت دایرهای به دور خود میچرخد.
- واکنشهای غیرعادی نسبت به صدا، بو، مزه و اشیا دارد.
سایر خصوصیات:
- تاخیر در مهارتهای زبانی
- تاخیر در مهارتهای حرکتی
- تاخیر در مهارتهای شناختی یا یادگیری
- رفتارهای تکانشی و بیش فعالی یا بی توجهی
- صرع یا اختلال تشنج
- عادات خواب و عادات غذایی غیرمعمول
- مشکلات گوارشی (مانند یبوست)
- خلق و خوی غیرمعمول یا واکنشهای احساسی
- اضطراب، استرس یا نگرانی بیش از حد
- فقدان ترس یا ترس بیشتر از حد انتظار
اختلال اوتیسم، یک طیف بسیار گسترده است و ممکن است علائم آن در هر کودک به طور متفاوتی بروز پیدا کند. در نتیجه ممکن است کودکی هیچ یک از رفتارهای ذکر شده را نداشته باشند یا تنها برخی از علائم را داشته باشد؛ اما مبتلا به اوتیسم باشد. کودکان مبتلا به اوتیسم، یکی از رایجترین مراجعان کاردرمانی ذهنی هستند.
کاردرمانگران ذهنی، در حیطه کاردرمانی ذهنی، با ارائه انواع مداخلات مانند مداخلات حسی، استفاده از اتاق تاریک و... علائم آزاردهنده این اختلال را به طور چشمگیری کاهش میدهند و به این کودکان کمک میکنند تا به حداکثر توانایی و استقلال برسند. لازم به ذکر است این سطح توانایی و استقلال، بسته به شدت اختلال برای هر کودک متفاوت است.
اختلال بیش فعالی ADHD چیست؟؛ کاردرمانی ذهنی چگونه در رفع اختلال بیشفعالی ظاهر میشود؟
(ADHD) یا اختلال توجه و بیش فعالی، یکی از شایعترین اختلالات عصبی رشدی دوران کودکی است. این اختلال معمولا در دوران کودکی تشخیص داده میشود و اغلب تا بزرگسالی ادامه مییابد. علل و فاکتورهای خطر ابتلا به این اختلال هنوز ناشناخته است؛ اما مطالعات اخیر نشان میدهد که ژنتیک نقش مهمی در ابتلا به این اختلال ایفا میکند.
اینکه کودکان در برخی مواقع تمرکز خود را از دست بدهند یا بیش از حد فعالیت داشته باشند، امری طبیعی است؛ اما اگر این اختلال توجه و بیش فعالی به حدی برسد که روند طبیعی یادگیری و رشد ذهنی کودک یا تعاملات او با دیگران را مختل کند، دیگر یک اختلال محسوب میشود.
اگر علائم ADHD کنترل نشود، میتواند به مرور شدیدتر شده و مشکلات گستردهتری برای کودک ایجاد کند. به عنوان مثال در سنین بالاتر، کودک در مدرسه در تعاملات خود با دوستانش مشکل پیدا میکند یا دچار اختلال یادگیری میشود. بنابراین اگر علائم اختلال توجه تمرکز یا بیش فعالی را در کودک خود مشاهده میکنید، بهتر است برای ارزیابی به کاردرمانی ذهنی مراجعه کنید. مداخلات کاردرمانی ذهنی میتواند علائم ADHD را به طور چشگیری کاهش داده و رفتارهای تکانشی و اختلال توجه کودک را تا حد زیادی کنترل کند. کودک مبتلا به ADHD ممکن است:
- بیش از اندازه رویاپردازی کند.
- چیزهای زیادی را فراموش کند.
- بیش از حد بی قرار باشد.
- بیش از حد صحبت کند.
- در انجام کارها، بی دقتیها و اشتباهات زیادی داشته باشد.
- فکر نشده و بی محابا تصمیم بگیرد و عمل کند.
- در نوبت گرفتن مشکل داشته باشد؛ به عبارت دیگر نمیتواند صبر کند تا نوبت او برسد.
- در کنار آمدن با دوستانش مشکل داشته باشد.
- توانایی مهار و کنترل رفتارهای خود را نداشته باشد.
- تحمل کاری او پایین باشد و دائما از فعالیتی به فعالیت دیگری برود.
کلمه ADHD مخفف عبارت Attention Deficit Hyperactivity Disorder به معنای اختلال توجه و بیش فعالی است. بنابراین در این اختلال، ما با دو مقوله اختلال توجه و بیش فعالی روبه رو هستیم. کودکان مبتلا به ADHD، ممکن است در توجه و کنترل رفتارهای تکانشی مشکل داشته باشند( یعنی بدون فکر کردن به نتیجه، عمل کنند) یا بیش از حد فعال باشند. به طور کلی کودکان مبتلا به ADHD در 3 گروه دسته بندی میشوند:
1. گروه اول کودکانی هستند که تنها اختلال توجه دارند. تکمیل فعالیتها، توجه به جزئیات و پیروی از دستورالعملها برای این کودکان بسیار سخت و چالش برانگیز است. کودک به راحتی توجه خود را از دست داده و حواسش پرت میشود یا جزئیات کارهای روزمره را فراموش میکند.
2. گروه دوم، عمدتا علائم بیش فعالی و رفتارهای تکانشی را نشان میدهند. این کودکان بسیار بی قرار هستند، بیش از حد صحبت میکنند، ممکن است صحبتهای دیگران را قطع کند و یا در زمانهای نامناسب صحبت کنند. نشستن طولانی مدت برای آنان بسیار سخت است (مثلا برای صرف غذا یا در حین انجام تکالیف). کودکان کوچک تر ممکن است به طور مداوم بدود یا بپرند.
یکی از چالشهای مهم این کودکان این است که، نمیتوانند منتظر نوبت خود بمانند و به دستورات گوش دهند. کودکی که بیش فعال است ممکن است بیش از دیگران تصادفات و جراحات داشته باشد.
3. گروه سوم علائم هر دو گروه فوق را به یک اندازه بروز میدهند و ترکیبی از دو گروه قبل هستند. به عبارت دیگر این گروه علائم بیش فعالی و اختلال توجه را به طور همزمان دارند.
سندرم داون چیست؟؛ کاردرمانی ذهنی چه کمکی به کودکان سندروم داون میکند؟
سندرم داون، یک بیماری ژنتیکی است که در آن، فرد یک کروموزوم اضافهتر از حالت عادی دارد. کروموزومها محل قرارگیری ژنها در بدن هستند؛ درنتیجه آنها هستند که تعیین میکنند چگونه بدن نوزاد در دوران بارداری و پس از تولد رشد کند، شکل بگیرد و عمل کند.
به طور معمول، یک نوزاد با 46 کروموزوم متولد میشود. نوزادان مبتلا به سندرم داون، یک کپی اضافی از کروموزوم شماره 21 دارند. در اصطلاح پزشکی به داشتن یک نسخه اضافی از کروموزوم، "تریزومی" گفته میشود؛ به همین علت سندرم داون، به عنوان تریزومی 21 نیز شناخته میشود. این کپی اضافی، نحوه عملکرد نوزاد را تغییر داده و باعث ایجاد چالشهای ذهنی و فیزیکی برای کودک میشود.
سندرم داون به عنوان یکی شایعترین بیماریهای کروموزومی شناخته شده است. محققان میدانند که سندرم داون توسط یک کروموزوم اضافی ایجاد میشود؛ اما هیچ کس به طور قطع نمیداند که چرا سندرم داون رخ میدهد یا چند عامل مختلف در ایجاد آن نقش دارند. یکی از عواملی که خطر تولد نوزاد مبتلا به سندرم داون را افزایش میدهد، سن مادر است.
علت این امر این است که، همه تخمکهای زنها از هنگام تولد در تخمدانها موجود هستند. بنابراین، هرچه سن زنها افزایش مییابد، مجموع آسیبهایی که ممکن است به DNA تخمکها وارد شود، بیشتر میشود. به طوریکه، در مادران جوانتر از 30 سال، نشانگان داون تقریبا یک در هر 1500 تولد رخ میدهد. در حالیکه در مادران 30 تا 35 سال، شیوع آن دو برابر شده و به یک مورد در هر 750 تولد میرسد و در مادران بالای 45 سال، این آمار به یک مورد در هر 16 تولد افزایش مییابد.
به سبب وجود این خطر، مادران بارداری که سن آنها بالای 35 سال است، باید نسبت به انجام آزمایشهای تشخیص قبل از تولد که یکی از آنها تعیین کاریوتیپ جنین است، آگاه شوند.
افراد مبتلا به سندرم داون، تقریبا ظاهری شبیه به هم دارند و در برخی شرایط رفتارهای مشابهی را بروز میدهند؛ اما با این حال، هرکدام تواناییها و ویژگیهای فردی متفاوتی دارند. IQ در افراد مبتلا به سندرم داون، معمولا در محدوده خفیف تا متوسط رو به پایین قرار دارد و نسبت به سایر کودکان کندتر صحبت میکنند. برخی از ویژگیهای فیزیکی رایج سندرم داون عبارتند از:
- صورت صاف به خصوص در ناحیه پل بینی
- چشمهای بادامی شکل که به سمت بالا مایل میشوند.
- گردن کوتاه
- گوشهای کوچک
- زبان خارج از دهان
- لکههای ریز سفید روی عنبیه (قسمت رنگی) چشم
- دستها و پاهای کوچک
- وجود تنها یک خط در کف دست ها
- انگشتان صورتی کوچک که گاهی به سمت شست خم میشوند.
- تون عضلانی پایین یا شل شدن مفاصل
- قد کوتاهتر در کودکان و بزرگسالان
آیا سندرم داون قابل درمان است؟؛ نقش کاردرمانی ذهنی در کمک به کودکان سندروم داون
خیر سندرم داون درمان ندارد، لذا باید آموزشها و مداخلاتی در رابطه با این کودکان صورت گیرد، که از میزان وابستگی آنها به اطرافیان کاسته شده و قادر به انجام کارهای روزانه خود شوند. یکی از مهمترین حرفههایی که میتواند به این کودکان کمک کند تا به این توانایی و استقلال برسند، کاردرمانی ذهنی است.
بازی چیست؟ چند نوع بازی داریم؟ تعریف بازی در کاردرمانی ذهنی چگونه است؟
در تعریف کاردرمانی ذهنی، هر فعالیت خود مختاری که لذت، تفریح و سرگرمی ایجاد کند، بازی به حساب میآید. نکتهای که در تعریف بازی حائز اهمیت است، این است که بازی باید اختیاری، بیهدف، لذت بخش، خودجوش و عاری از هرگونه کشاکش و پرخاش باشد. بازی کودکان باید جدیترین و مهمترین فعالیت آنها در طول روزمره قلمداد شود. مهارتهای ذهنی، جسمی، اجتماعی و رفتاری کودکان، از طریق بازی رشد پیدا میکند.
بازی روشی است که کودک با آن به شناخت محیط میپردازد و هیجانات و عواطف خود را تخلیه و بیان میکند. کودکان نمیتوانند افکار و احساسات خود را به طور کلامی بیان کنند و بازی درواقع فرصتی برای ابراز این مسائل، توسط کودک است. بازی کودک، به موازات رشد جسمی و ذهنی وی، شکلهای مختلفی به خود میگیرد. در ادامه مطلب کاردرمانی ذهنی، درباره انواع بازیها با توجه به سن کودک، صحبت خواهیم کرد:
1. بازیهای حسی - حرکتی یا تمرینی؛ کاردرمانی ذهنی
این گروه از بازیها، دررابطه با فعالیتهای جسمی کودک میباشند و از آنها برای تقویت قدرت عضلانی، مهارتهای حسی حرکتی، هماهنگی بین اعضای مختلف بدن، تقویت بینایی، شنوایی و... استفاده میشود. بخش عمده بازی کودکان را در دو سال اول زندگی، بازیهای حسی و حرکتی تشکیل میدهند.
این بازیها از اولین روزهای پس از تولد شروع میشوند، در 2 سالگی به اوج خود میرسند، از آغاز 3 سالگی کم شده و در حدود 6 سالگی به کمترین حد خود میرسند. به عنوان مثال، نوزادی که بازوهایش را تکان میدهد، صداهایی از خود تولید میکند و یا پاهایش را در هوا حرکت میدهد درواقع در حال بازی است. در سنین بالاتر، دویدن، خزیدن، بالا رفتن، پرتاب کردن، لگد زدن و بازیهایی از این قبیل همگی نمونهای از بازیهای تمرینی هستند.
2. بازیهای تقلیدی یا سمبولیک؛ کاردرمانی ذهنی
سن دو سالگی، آغاز ارتباط واقعی کودک با محیط اطراف است. بازیهای تقلیدی، به کودک کمک میکنند تا با تقلید و الگوسازی از محیط و افراد، این ارتباط را تقویت نماید. این بازیها شخصیت کودک را شکل میدهند و وسیله پر ارزشی در تربیت محسوب میشوند. کودک در این سنین، قدرت بیان مسائل و مشکلات درونی خود را ندارد؛ بنابراین بازیهای تقلیدی فرصت مناسبی را ایجاد میکنند تا کودک تنشهای درونی، پرخاشگری و عواطف سرکوب شده خود را تخلیه، و بر اضطراب خود غلبه کند.
بازیهای تقلیدی، مهمترین سرگرمی در گروه سنی ۲ تا ۸ سال میباشند. بازی کردن در نقش معلم، مادر، ابرقهرمان و... نمونههایی از بازی سمبلیک هستند.
3. بازیهای با قاعده؛ کاردرمانی ذهنی
در سن ۴ سالگی، کودک وارد مرحله بازیهای با قاعده میشود. این مرحله تا ۷ سالگی ادامه دارد، در ۱۲ سالگی به تکامل میرسد و تا آخر عمر ادامه پیدا میکند. در بزرگسالی واژه مسابقه، جایگزین کلمه بازی میشود. از سن 3-4 سالگی کودک به تدریج با دستورات اخلاقی و قواعدی که بزرگسالان تعیین میکنند، آشنا میشوند و پیروی از دستورات را یاد میگیرد.
در بازیهای باقاعده، کودک به تدریج با قوانین و اصول آشنا شده و خود نیز برای بازیها قاعده و قانون وضع میکند. در این بازیها، قانون و رقابت وجود دارد و کودک از قوانین جمعی پیروی میکند. اصطلاحی که در این دسته از بازیها به لغات کودکان اضافه میشود، مفاهیم بردن و باختن است.
به عنوان مثال ممکن است کودک پیش از این نیز لی لی بازی کرده باشد، اما در بازی قاعدهدار، برای هر حرکت امتیازی در نظر گرفته میشود و در نهایت یک نفر برنده بازی میشود. اینکه نحوه امتیاز دهی به چه صورت باشد، در واقع همان قوانینی هستند که ممکن است توسط بزرگسالان یا خود کودک تنظیم شوند.