اصطلاحات رایج در کاردرمانی | آشنایی با 10 مورد از اصطلاحات رایج کاردرمانی
اگر تا به حال به کاردرمانی مراجعه کرده باشید، شاید اصطلاحاتی از جمله کار (Occupation)، ADL، حس وستیبولار، عملکردهای اجرایی (Executive Functions) و...

مداخلات کاردرمانی شامل انواع کلمات اختصاری و واژگانی است که گاهی ممکن است گیج کننده باشند. هر رشتهای برای خود یک سری واژگان تخصصی دارد که دانشجویان رشته، طی دوران تحصیل خود با آنها آشنا میشوند و باید آنها را یاد بگیرند. اصطلاحات رایج در کاردرمانی را لزوما نباید تنها افراد متخصص رشته بدانند؛ بلکه حتی مراجع و اعضای خانواده که با مراجع در ارتباط هستند نیز میتوانند آنها را یاد بگیرند؛ حتی در برخی موارد از کاردرمانگران خواسته میشود که این اصطلاحات کاردرمانی را برای مراقب (Care-Giver) فرد نیز توضیح دهند تا مراقب هم درک درستی از شرایط مراجع داشته باشد.
منظور از اصطلاح کار (Occupation) چیست؟؛ اصطلاحات رایج در کاردرمانی
از جمله اصطلاحات رایج در کاردرمانی که زیاد با آن برخورد میکنید؛ کار (Occupation) میباشد. شما این اصطلاح را حتی در نام رشته هم میتوانید مشاهده کنید؛ اما به چه معنایی میباشد؟! اکثر افراد با توجه به ترجمه فارسی، آن را به عنوان شغل فرد مانند کارمند، مهندس، پزشک و... در نظر میگیرند؛ اما کار در کاردرمانی در واقع به معنای فعالیتی (Activity) است مداوم و روزمره که فرد در آن درگیر شده و برای فرد نیز معنا دارد، میباشد. به عبارتی آکوپیشن از 9 جزء تشکیل شده است:
1. ADL(Activity of Daily Living) یا فعالیتهای روزمره زندگی
از جمله اصطلاحات رایج در کاردرمانی و شامل فعالیتهایی است که فرد، روزانه و به صورت روتین انجام میدهد و بیشتر به منظور مراقبت از بدن خود میباشد؛ مانند حمام کردن، غذا خوردن، لباس پوشیدن و... .
2. IADL (Instrumental Activity of Daily Living) یا فعالیتهای کارساز روزمره زندگی
فعالیتهایی که برای حمایت از زندگی روزمره در خانه و اجتماع مورد استفاده قرار میگیرد؛ مانند خرید کردن، مدیریت مالی، مراقبت و نگهداری از حیوانات خانگی و... .
3. (Health Management) یا مدیریت سلامت
این بخش از اصطلاحات رایج در کاردرمانی شامل فعالیتهایی میشود که به سلامتی فرد مربوط است. از مصرف به موقع دارو گرفته تا هر اقدام دیگری که به سلامتی مربوط شود.
4. (Rest and Sleep) یا خواب و استراحت
خواب نیز برای عملکرد درست انسان در فعالیتهای روزمره، ضروری و اساسی است. بسیاری از بیماریها، چرخه خواب را به هم میریزند و درگیری شدیدی برای افراد پدید میآورند.
5. (Education) یا آموزش
آموزش نیز بخشی از زندگی افراد را شامل می شود. انسان همواره در حال آموختن یافتههای جدید است. متاسفانه بسیاری از بیماریها میتوانند روند آموزش در فرد را مختل کنند.
6. (Work) یا کار
هر فرد مستقل، برای گذران زندگی و تأمین معیشت مجبور به انجام یک کار درآمدزا است. بنابراین کار نیز به عنوان بخشی از Occupation فرد درنظر گرفته میشود ویکی از اصطلاحات رایج در کاردرمانی است.
7. (Play) یا بازی
آیا تا کنون به این فکر کردهاید که بازی تا چه میزان از وقت شما را به خود اختصاص میدهد. همه ما بخش زیادی از طول عمرمان را به بازی اختصاص دادهایم.
8. (Leisure) یا اوقات فراغت
برای اینکه انسان بتواند در طول عمر خود عملکرد درستی داشته باشد، نیاز دارد تا بخشی از طول عمر خود را صرف اوقات فراغت کند. بهتر است که زمانهای مشخصی را برای صرف اوقات فراغت در نظر بگیرید و همیشه به کارهای لذتبخش در این زمانهای خاص مشغول شوید.
9. (Social Participation) یا مشارکت اجتماعی
(Social Participation) یا مشارکت اجتماعی از دیگر اصطلاحات رایج در کاردرمانی است. شما در طول روز با افراد زیادی در ارتباط هستید. ارتباط شما با هر فردی جز مشارکت اجتماعی درنظر گرفته میشود. گاهی فقدان این مشارکت اجتماعی میتواند آسیبهای جبران ناپذیری برای فرد به وجود بیاورد.
رفلکسها (Reflexes) در کاردرمانی؛ اصطلاحات رایج در کاردرمانی
رفلکس به معنای یک واکنش غیرارادی نسبت به یک محرک است. چندین نوع رفلکس در بدن وجود دارد؛ که شامل رفلکسهای نخاعی مانند رفلکس فلکسور، رفلکسهای اعصاب مغزی، رفلکسهایی مانند گاستروکولیک و ... میشود. رفلکسها میتوانند در دوران خاصی از زندگی به صورت طبیعی وجود داشته باشند یا به صورت پاتولوژیک در اثر یک عارضه به وجود بیایند.
همچنین ممکن است برخی از رفلکسها در تمام طول عمر یک فرد وجود داشته باشند. نوعی دیگر از رفلکسها، به نام رفلکسهای نوزادی نیز وجود دارد؛ مانند رفلکس مکیدن، رفلکس استارتل یا مورو، رفلکس گالانت و ... که یک سری مکانیسمهای تعبیهشده در کودک است؛ این رفلکسها به کودک برای انجام حرکاتی به منظور مقاومت در برابر جاذبه، محافظت در برابر خطر و صداهای بلند، خوردن،گرفتن و حرکت کمک میکنند. با تکرار این رفلکسها کودک قویتر شده و کم کم حرکات هدفمندتر میشود. رفلکسهای نوزادی دو نوع است:
1. رفلکس موقت
این رفلکسها در نهایت حذف میشوند یا جایگزین رفلکسها و واکنشهای پختهتر که تحت کنترل مراکز بالاتر سیستم عصبی مرکزی هستند، میشود؛ مانند رفلکس گالانت، رفلکس مکیدن، رفلکس استارتل یا مورو و ... .این رفلکسها معمولا تحت کنترل کورتکس مغزی نمیباشند.
2. رفلکس دائمی
این نوع رفلکسها تا انتهای عمر باقی میمانند و مهارتی میشوند و اصل تنوع حرکت را برای انسان ایجاد میکنند. این رفلکسها معمولا تحت کنترل نخاع نمیباشند.
به طور کلی رفلکسها تحت کنترل یکی از چهار سطح اصلی از سیستم عصبی مرکزی هستند، که این چهار سطح به ترتیب شامل نخاعی، ساقه مغزی، مغز میانی و کورتکس میباشند. هرچه به سمت کورتکس پیش میرویم حرکات ارادی میشوند؛ مانند رفلکس نشستن، سوپاین (Supine)، پرون (Prone)، ایستادن بر روی زانو (Kneel sitting) و ...
مهارتهای حرکتی ظریف (Fine Motor Skills) حرکات کوچکی هستند؛ مانند باز و بسته کردن دکمه، نگه داشتن قاشق در دست و یا استفاده از قیچی، که از عضلات کوچکی مانند عضلات کوچک دست استفاده میکند. برای انجام این حرکات نیازمند هماهنگی بین چشم و دست هستیم. برخی افراد به علت مشکلاتی نظیر تاخیر حرکتی، اختلالات مغزی، ضعف در قدرت عضلات و مشکلات حسی در مهارتهای حرکتی ظریف خود دچار مشکل میشوند. برای این افراد استفاده از کاردرمانی در دست یکی از بهترین شیوههای توانبخشی امروزی میباشد.
از طرفی دیگر، مهارتهای حرکتی درشت (Gross Motor Skills) حرکات بزرگتری هستند که عضلات بزرگتر اندام فوقانی، اندام تحتانی، گردن و تنه را استفاده میکند؛ مانند نشستن یا غلت خوردن، ایستادن، راه رفتن، بلند کردن یک شی و در بعد پیچیدهتر میتوان انجام ورزشهایی مانند شنا کردن و دوچرخه سواری را نام برد.
عملکرد اجرایی (Executive Functioning) به عنوان مجموعهای از مهارتهای ذهنی
اصطلاحات رایج در کاردرمانی با عنوان عملکردهای اجرایی، یک اصطلاح کلی است که به مهارتهای مبتنی بر نورولوژیک شامل کنترل ذهنی و خود تنظیمی اشاره دارد. به عبارتی این اصطلاح به معنی دستهای از مهارتهای ذهنی است که به ما در برنامهریزی، تمرکز، سازماندهی و در نهایت انجام دادن یک یا چندین تکلیف یا تسک (Task) کمک میکند. ما در کاردرمانی عملکرد اجرایی را به 8 جزء تقسیم میکنیم:
- Impulse Control یا کنترل تکانه
- Emotional Control یا کنترل عاطفه
- Flexible Thinking یا انعطافپذیری شناختی
- Working Memory یا حافظه فعال
- Self-monitoring یا خودنظارتی
- Planning and Sequencing یا برنامهریزی
- Task Initiation یا شروع تکلیف
- Organization یا سازماندهی
حافظه فعال (Working Memory) در عملکرد اجرایی؛ اصطلاحات رایج در کاردرمانی
ما چندین نوع حافظه داریم که شامل حافظه بلند مدت، حافظه کوتاه مدت و حافظه فعال است. برخی از منابع حافظه کوتاه مدت و فعال را یکی در نظر میگیرند. حافظه فعال سیستمی برای ذخیره و مدیریت موقت اطلاعات موردنیاز برای انجام وظایف پیچیده مانند استدلال، یادگیری و درک است.
حافظه فعال مهارت تفکری است که بر روی حافظه در هنگام عمل تمرکز دارد؛ یعنی توانایی به خاطر آوردن و استفاده از اطلاعات مرتبط در وسط یک فعالیت.
برای مثال کودکی که دچار اختلال در حافظه فعال است؛ نمیتواند قوانین مربوط به بازی را به خاطر آورد و استفاده کند یا نمیتواند دستورات مربی یا معلم خود را به خاطر بسپارد. این افراد در فراخوانی فعالانه اطلاعات مهم مشکل دارند.
حافظه فعال یکی از مهمترین موضوعاتی است که در کاردرمانی به آن توجه میکنیم. اختلال در حافظه فعال را میتوان در افراد بیش فعال (ADHD) مشاهده کرد.
تمرکز و توجه (Concentration and Attention) به عنوان پایه شناخت
تمرکز و توجه به عنوان اصطلاحاتی برای نشان دادن فرایندهای پیچیدۀ ذهنی استفاده میشود؛ که به ما این امکان را میدهد که متوجه اطراف خود شویم و از دنیای بیرون اطلاعاتی را دریافت بکنیم. توجه کردن مانند انداختن نوری در تاریکی است که باعث میشود اشیا پنهانشده درون تاریکی را مشاهده کنیم؛ همچنین ما میتوانیم به طور همزمان بر روی چندین موضوع توجه کنیم.
وقتی شما وارد یک اتاق میشوید یک آگاهی عمومی نسبت به محیط خود پیدا میکند؛ یعنی متوجه میز، صندلی، باز بودن پنجره، صدای پرندگان یا ماشینها، افراد حاضر در اتاق، روشن بودن چراغ اتاق و ... میشوید؛ اما وقتی فردی بر روی موضوعی تمرکز میکند؛ بر روی هیچ محرک دیگری توجهی نشان نمیدهد و یا به زبان دیگر از دنیای اطراف خود غافل میشود. به عبارتی دیگر به فرایند توجه بر روی یک شی یا فعالیت در یک مدت زمانی خاص، تمرکز میگویند.
مراقبت مراجع محور (Client-Centered Care or Client-Centered Practice)
رویکردی است که به معنی احترام گذاشتن به مراجعان و مشارکت دادن آنان به طور فعال در فرایند درمان است. به عبارتی اگر مراجع بینش کافی داشته باشد؛ باید از نظرات و علایق آنان در طول فرایند درمان استفاده کنیم تا فرایند مداخله و درمان به بهترین شکل ممکن صورت پذیرد. رویکرد مراجع مدار یکی از نوین ترین رویکردها میباشد و نه تنها برای رشته کاردرمانی موثر میباشد بلکه استفاده از آن در بقیه رشتههای پزشکی نیز توصیه میشود. این رویکرد بر دانش و تجربه، نقاط قوت، قدرت انتخاب و استقلال کلی مراجعان تاکید دارد.
ارزشیابی (Evaluation)؛ اصطلاحات رایج در کاردرمانی
تمرکز فرایند ارزشیابی (Evaluation) بر روی فعالیتهایی که مراجع میخواهد و باید و یا از او انتظار میرود تا انجام بدهد، میباشد. به عبارتی در ارزیابی تاکید بر روی مشخص کردن فعالیتهایی که مراجع قبلا انجام میداده است، فعالیتهایی که اکنون میتواند انجام دهد و مشخص کردن موانع و حمایتهایی که از او در راستای رسیدن به اهداف مورد نظر است، میباشد.
ارزشیابی در ابتدا و طی تمام مراحل مداخله با مراجع اتفاق میافتد. نوع و تمرکز ارزشیابی بر اساس محیط درمانی و مشکل مراجع فرق میکند؛ اگر چه که تمام ارزشیابیها باید تمام فاکتورهای مراجع اعم از خود فرد، محیط او، فرهنگ حاکم و ... را بررسی کند.
حس عمقی (Proprioceptive) و حس تعادل (Vestibular)
این دو حس، از مهمترین حسهایی میباشند که در کاردرمانی بسیار اهمیت دارد. اختلال در این دو حس را میتوان در افراد با اختلالات یکپارچگی حسی (Sensory Integration) مشاهده کرد. حسعمقی (Proprioceptive) باعث آگاهی از بدن (Body Awareness) میشود. یعنی با تحریک گیرندههای حسی حس عمقی که در مفاصل، عضلات و تاندون جای دارد؛ ما میتوانیم حرکت و موقعیت اعضای بدن خود را در فضا درک کنیم. این حس زمانی تحریک میشود که فرد زیر فشار یا در حال مقابله با یک نیروی خارجی باشد. این حس میتواند به تنظیم کردن جهت حرکت و میزان استفاده از نیرو کمک کند؛ مانند فعالیتهایی که شامل بلند کردن، هل دادن، کشیدن یا آویزان کردن است.
حس تعادل (Vestibular) برای تشخیص حرکت میباشد. این حس زمانی تحریک میشود که کودک در جهتهای مختلف یا با سرعتهای مختلف حرکت میکند. این حس در رشد وضعیت بدنی، تعادل و هماهنگی نقش حیاتی دارد؛ همچنین باعث افزایش راحتی در حرکت میشود به طوری که احساس افتادن هنگام راه رفتن نمیکنیم. سیستم عصبی مرکزی سه حس تعادلی، عمقی و بینایی را جمعبندی میکند تا به فرد دیدی کلی در مورد وضعیت بدن، حرکت و شتاب بدهد.
درک بینایی (Visual Perception)؛ اصطلاحات رایج در کاردرمانی
یکی از عملکردهای مهم در بینایی که در افراد باید وجود داشته باشد، درک بینایی (Visual perception) است؛ یعنی تفسیر درست اطلاعات ورودی بینایی. این مهارتها برای درک چیزهایی که در محیط پیرامون وجود دارد؛ ضروری میباشد. درک بینایی شامل تمایز بینایی (Visual Discrimination)، ثبات شکل (Form constancy)، اکمال دیداری (Visual closure)، تشخیص شکل از زمینه (Visual figure-ground) و... میباشد.
از نشانههای رایج اختلال در درک بینایی میتوان به عدم توانایی تشخیص چپ و راست، عدم توانایی در تکمیل پازل، عدم توانایی در حفظ حروف الفبا به ترتیب، دشواری در مکان یابی و جهت یابی و ... میباشد که میتوان در افراد اتیسم، اختلال یادگیری، بیشفعالی و نقص توجه، فلج مغزی و ... مشاهده کرد.
اصطلاحات رایج در کاردرمانی
بسیاری از اصطلاحات مهم دیگر در کاردرمانی وجود دارند که نیازمند توجه به آنها نیز هستیم. در نگاه اول ممکن است این اصطلاحات پیچیده به نظر برسند؛ اما میدانیم که دانستن این اصطلاحات برای هر کاردرمانگری ضروری است و نباید از آنها غافل شویم؛ چرا که میتواند ما را داشتن درک صحیح از شرایط مراجع و توانایی توضیح دادن آن به افراد دیگر دچار مشکل کند. مراجعه به کتب مرجع نیز میتواند یکی از بهترین منابع یادگیری اصطلاحات برای دانشجویان کاردرمانی و حتی علاقهمندان باشد.